به میمنت و مبارکی عید ولایت و امامت غدیر خم ،از سوی نهاد کتابخانه های عمومی کشور ،
عضویت درکتابخانه های عمومی در روز دوشنبه مورخ 95/6/29رایگان می باشد.
کتاب کیمیای محبت اثر حجت الاسلام محمد محمدی مشهور به ری شهری میباشد
این کتاب را می توان کامل شده کتاب تندیس اخلاص جناب آقای ری شهری همراه با اضافات و تصحیح برخی موارد؛در مورد جناب شیخ رجبعلی خیاط دانست.
رجبعلی خیاط از عارفان معاصر است که در سال 1262 در تهران متولد و در سال 1340 وفات نمودند.
این کتاب از 4 بخش تشکیل شده که بطور اختصار به بخش های آن اشاره ای داریم؛
نهم ذیحجه روز عرفه است. خداوند متعال در این روز به سه مکان و سه گروه از انسانها، توجه ویژه دارد:
1. کربلا و زائران امام حسین (ع).
2. صحرای عرفات (در نزدیکی مکه) و حجاج بیت الله.
3 . هر جا از دنیا که دستی به سوی او بلند شود و دلی بشکند.
چرا «عرفه»؟
فصل پنجم سکوت به نویسندگی محمد رضا بایرامی
این داستان در قالب پنج فصل برای مخاطبان گروههای سنی «د» و «هـ» نوشته شده است.
اوضاع مالی خانواده مساعد نیست. پدر راننده کامیون است و جوان قصه
ناچار است بعد از مدرسه کار کند. از فروش توت تا بستنی یخی و... به سینما علاقمند است...
فصل دوم: وقتی در کوچه قدم میزد، ساواک او را دستگیر میکنند؛ او گمان میکند که به جرم همکاری با امیر در سرقت است..مرتضی ناخواسته وارد ماجرایی سیاسی که مربوط به مبارزات قبل از انقلاب در سال 1353میشود که مجبورش میکنند ماجرا را برایشان بنویسد. از آنجایی که او ذهنی باز دارد، در حین نوشتن بیشتر به حواشی می پردازد و از اصل جریان منحرف میشود.
فصل سوم: خانوادة آقای صدری که دختری به نام فرشته دارند و خیلی هم اهل مطالعه اند، یکی از خانههای محله رااجاره میکنند. روزی جوان داستان فرشته را تعقیب میکند....
کتاب دشت بان ؛نویسنده: احمد دهقان
در آخرین روزهای تابستان ،خانواده ناصر در تب و تاب باز شدن مدارس هستند. پدر او دشتبان است. آنها در نزدیکی قصر شیرین زندگی میکنند،جنگ به آنها هجوم میآورد و به یکباره کوچ مردم شهر و روستا آغاز میشود. ناصر و خانوادهاش نیز به ناچار با آنها همراه میشوند. مردم شهر پیاده از پیش روی دشمن میگریزند. اما صبح روز بعد دشمن جاده را میبندد وکشتار آغاز میشود. اما با بسته شدن جاده توسط دشمن، آنها به یکی از درههای اطراف میگریزند و در غاری مستقر میشوند. پدر خانواده، برای کمک به شهر میرود و ناصر و خواهرش «گلنار» و مادر و پدربزرگش در غارمیمانند. پس از چند روز پدر زخمی بازمیگردد. بعد از وقوع اتفاقاتی، آنها مدتی، در طبیعت به مبارزه و دفاع با دشمن میپردازند، زمستان سرد هم فرا میرسد و آنها مجبورند با طبیعت خشمگین نیز مبارزه کنند؛ تا این که در یک شب سرد و توفانی که مجبور بودند از میان صخرهها بگذرند، «زری»، دختری که تازه به گروهشان ملحق شده بود، در دره سقوط میکند و در پی آن اتفاقاتی رخ میدهد که دشتبان که روایتگر مبارز این خانواده در ادامه داستان آنها رابازگو میشود