خدایا مرا ببخش؛ بخاطر اینکه دوستش داری و اونیز تورا دوست دارد!

دعا

 

خدایا، مرا ببخش! به خاطر همه لحظه هایی که به یاد تو نبوده ام!

به خاطر همه سجده هایی که زود سر از مهر برداشتم .

به خاطر همه درهایی که کوبیده ام و خانه تو نبوده اند .

به خاطر همه حاجاتی که از غیر تو خواسته ام .

به خاطر همه وعده هایی که تو دادی و من باور نکردم .

به خاطر همه آنچه به خاطر سعادت من از من خواستی و من اعتماد نداشتم .

به خاطر همه آنچه خواستی به من بفهمانی و من نفهمیدم .

به خاطر همه نعمتهایت که شکر نکرده ام .

به خاطر همه مهربانی هایت که با گناه پاسخ داده ام .

به خاطر همه چشم پوشی هایت که سوء استفاده کرده و گستاخ تر شده ام .

به خاطر همه آنچه در راه من خرج کرده ای و من هیچ در راه تو خرج نکرده ام .

به خاطر ...

مرا ببخش! نه به خاطر آنکه من لیاقت بخشیده شدن دارم;

به خاطر اینکه تو شایسته بخشیدنی!

نه به خاطر آنکه گناهان من بخشودنی هستند;

به خاطر اینکه تو اهل عفو و مغفرتی و گذشت کار توست

نه به خاطر اینکه من خوب شده ام;

به خاطر اینکه تو خوبی!

نه به خاطر آنکه مرا خوشحال کنی

به خاطر اینکه پیامبرت و اولیاء تو، خوشحال شوند!

مرا ببخش، نه به خاطر من!

به خاطر «آن که » گناهان من اول او را اذیت می کند!

به خاطر «آن که » گناهان من، غربت و آوارگی و غیبت او را تمدید می کند!

به خاطر «آن که » هر هفته پرونده اعمال مرا به دست او می دهند!

به خاطر «آن که » این بار نمی داند با چه رویی پیش تو شفاعت مرا کند!

به خاطر «آن که » قرار است بر زمین آقایی و سروری کند و گناهان من مانع این کار شده اند!

به خاطر «آن که » دوستش داری و او تو را دوست دارد!

به خاطر «آن که » ناراحتی او ناراحتی توست و خوشحالی او خوشحالی تو!

به خاطر امام زمان مرا ببخش!


قومی که در «اگر» و«ای کاش» خود ماندند!

وقتی فرزند امام حسین علیه السلام در وسط میدان مبارزه است و «هل من ناصرٍ ینصر نی؟» ندا می دهد، اگر ما ندای او را نشنیده بگیریم و از حوادث زمانه ی خویش غافل بمانیم و موقعیت زمان و دشمنان را نسبت به خویش تشخیص ندهیم، و هنوز در فضای «اگر» و «ای کاش» خود باشیم، به امام شهید شده ی خویش فایده ای نرسانده ایم و امام زمان زنده ی خود را بی یاور رها کرده ایم.

یا مهدی

انسان ها معمولاً بیشتر نگاه به گذشته دارند. آنان معمولاً دو کلمه ی «اگر» و «ای کاش» را زیاد بکار می برند. اگر می خواهید ببینید فلان شخص چقدر غرق در گذشته است، در فرهنگ گفتارش این دو کلیدواژه را جستجو کنید. معمولاً چند برابر واژه های گفتاریِ هر فرد، رشته های افکار اوست که به صورت واژه تلفظ نمی شوند و فقط به صورت فکر در ضمیر خودآگاه باقی می مانند. همچنین انبوهی از معانی این کلیدواژه که بطور کامل شخصیت فرد را تشکیل می دهند، در ضمیر ناخودآگاه باقی می مانند و هرگز به ضمیر خودآگاه و به صورت افکار یا گفتار جلوه نمی کنند.
بنابراین انسان ها (در مورد هر چیزی) بیش از آن چه می گویند، در ضمیر خودآگاه خود در مورد آن فکر می کنند و بیش از آن چه که فکر می کنند، هستند (در ضمیر ناخودآگاه).
مقصود از این نوشتار، آگاهی از حوادث زمان و هشداری است که ممکن است ؛خدای ناکرده در «گذشته» و «ای کاش»  و  حسرت یاریِ امام حاضر خویش، غافل و محروم گردیم.