کتابهای «من نبودم دستم بود» نوشته لعیا اعتمادی از نشر جمال، «خانواده موفق» نوشته زهرا رحیمی یگانه از نشر حدیث راه عشق، «لحظههای انقلاب» نوشته محمود گلابدرهیی از نشر معارف و «سه شهید» نوشته حمید داوود آبادی از موسسه شهید حاج احمد کاظمی،در قالب طرح ادامه مطلب ...
دانش آموزان در این نشست کتابهای مورد علاقه ی خود را برای دوستانشان معرفی کردند.
کوچک جنگلی: داستانی از زندگی میرزا کوچک خان
مولف: امیرحسین فردی
ناشر کتاب : قدیانی
سال نشر: 1380
در 240 صفحه
کوچک جنگلی رمانی است تاریخی برای نوجوانان که در سی و پنج فصل روایت میشود.
خلاصه داستان:
پشت جلد کتاب آمده است:
«زندگی میرزا کوچک خان شبیه داستان بلند و پرماجرایی است که اگر کسی همه دقایق آن را همان طور که بوده اند به رشته تحریر درآورد، ماجرایی جذاب و پر از فراز و فرود حاصل خواهد شد. ویژگی های چند سویه میرزا کوچک خان، عشق او به زادگاه و مردمش، اعتقادات مذهبی، تحصیلات، آموزش ها و تجربیاتی که در داخل و خارج ایران کسب کرده بود، ارتباطات وی با افرادی که برخی از آنها از چهره های شاخص در تاریخ جهان اند و رأفت و شکیبابی او از این شخصیت تاریخی، چهره ای مردمی و خستگی ناپذیر پدید آورده است که نامش و آرمانش همیشه در یادها باقی خواهد ماند. در کتاب کوچک جنگلی، نویسنده به کمک قوه تخیل خود ماجراهایی را خلق و به وقایع تاریخی این داستان ضمیمه کرده است تا جنبه های ادبی و هنری متن ارتقاء یابد و حاصل کار به اثری نافذ و پرکشش نزدیکتر شود.»
میرزا
کوچکخان پس از سالها تبعید به گیلان بازمیگردد. او با دوستان خود، دکتر حشمت و
حاجاحمد کسمایی دیدار میکند و از آنها میخواهد تا برای قیام علیه دولت مرکزی و
حضور انگلیسیها در ایران بهپا خیزند.
میرزا و یاران مجاهدش به روستای صنوبرسرا میروند و مناف، پیرمرد
روستایی را از چنگ خان و یارانش نجات میدهند. احساناللهخان و خالوقربان برای
کمک به میرزا به او میپیوندند. بلشویکها در ابتدا به حمایت از میرزا میپردازند
اما پس از مدتی ورق برمیگردد و آن با زیر پا گذاشتن تعهدات خود از طریق احساناللهخان
علیه میرزا اقدام میکنند. نریمان پسر کدخدای صنوبرسرا بلشویک میشود و مناف به
دست طرفداران بلشویکها کشته میشود. اختلافات در یاران میرزا بروز میکند. حاج
احمد کسمایی مخالف روش مبارزه میرزاست. دکتر حشمت به خاطر جسم نحیفش توان مبارزه
در سرمای سخت را ندارد.
نریمان که عاشق مونس، دختر مناف است از بلشویک شدن پشیمان میشود و
به جنگلیها میپیوندد. میرزا از تمامی یارانش میخواهد تا او را رها کنند و
بروند. میرزا به تنهایی به راه خود ادامه میدهد. گائوک آلمانی در سرمای سخت
کوهستان به او میپیوندد و در کولاک برف هر دو یخ میزنند.