یک تیر وچند نشان...

 

امروز با یک تیر و چند نشان،بعد چندی از ایام ،راهی مدرسه می شوم؛که هم در جلسه ی اولیا ومربیان کلاس ششم حاضر شده وجویای کم وکیف تحصیلی فرزند دلبندم شده وهم اینکه با دستی پر؛بله! دستی پر ازهدایای امانی از کتابخانه؛ هم برای بچه ها وهم معلم مهربانشان که الحق والانصاف اینحقیر شاهد تلاشهای بی وفقه ایشان، در تمام جوانب، اعم از : احیای امر خطیر «پرورش» و آموزش ، پویایی فرهنگ اصیل خانواده ی ایرانی و دینی ومذهبی،تربیت دانش آموزانی تحقیق محور  و دغدغه هایی جهت پویایی شاگردان، تقویت وپردازش افکار آنان و از طرفی ارائه ی مشاورات کاربردی ایشان جهت کمرنگتر شدن و تا حدی رفع برخی از مشکلات متداول تحصیلی و خلقی دانش آموزان در این سنین برای خانواده ها بوده ام... 

.خداوندا:  از درگاه کریمانه ات طول عمر با برکت و با عزت برای چنین خادمانی جهت آموزش و پرورش هرچه بیشتر اینچنین آینده سازانی،مسئلت دارم!

پروردگارا: شمارشان را افزون بگردان...  

اما گفتم بادستی پر؛

برخی از هدایای سبد امانت در این دیدار:« داستانهایی برای فکر کردن اثر رابرت فیشر؛فلسفه در کلاس درس اثر ران شاو،مترجم حسن سالاری؛عوامل موفقیت در تحصیل اثر مرتضی نظری؛ و کتابهای آموزنده ای از جوامع الحکایات از جمله: سلیمان و خار پشت ؛دزد ونمک ،آدم اینجوری؛حکایتهای کمال؛101حکایت اخلاقی؛به من بگو چرا؟! قصه های کلیله ودمنه و...»

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.